گنجینه: سوالات کاربران تبیان در باره حضرت مهدی(عج)
دوست محترم!
اندیشه مهدویت، به طور کلی، اعتقاد به ظهور منجی و نجات دهنده در آخرالزمان است. این اعتقاد در همه یا اکثر ملل جهان وجود دارد.
این
اعتقاد در فرهنگ شیعی نیز، عقیده به ظهور امام عصر(عج) است که با آمدن
ایشان جهان پر از عدل و قسط می شود، و ریشه ظلم و ظالم و بساط تبعیض و بی
عدالتی برچیده می گردد.
مهدویت در نزد شیعیان همان باور و ایمان به
ظهور امامی از تبار امامان معصوم(ع) و از فرزندان رسول گرامی اسلام(ص) که
از طرف خداوند متعال برگزیده شده، و از همان صدر اسلام وعده ظهور او در
آخرالزمان داده شده است. خصوصیت بارز مهدویت شیعی آن است که ایشان منجی
موعود را زنده غائبی می دانند که هم اکنون هم ناظر بر اعمال انسانها است،
و احیاناً به طور محسوس نیازها را پاسخ می دهد.
کسی که به مهدویت
قائل است همیشه حق را زنده و باقی می داند، و این اثر بزرگی در ایجاد امید
و رفع یأس ناامیدی دارد؛ امری که برای حیات و پیشرفت مادی و معنوی یک
جامعه لازم و گریزناپذیر است.
این خصیصه در مهدویت به معنای شیعی آن
پر رنگ تر است؛ چرا که این امید تنها به آخرالزمان معطوف نیست، بلکه در هر
لحظه این امید وجود دارد.
با مهدویت و ظهور امام مهدی(عج)،
اسلام همچنان در آغاز یا میانه راه است؛ یعنی با این اعتقاد، اسلام بیش از
آن که دین چهارده قرن پیش باشد، دین حال و آینده است.
پس نقش عملی
مهدویت در پاسداری از اسلام موجود و گسترش و توسعه آن بسیار حساس و قابل
توجه است؛ و این اندیشه عقیده ای است که مسلمانان را از این که عمر اسلام
را تمام بدانند و تسلیم کفار و مکتب های منحرف شوند، و یا جهان را از
اسلام بی نیاز و یا محروم بدانند، مصونیت می بخشد.
عقیده مهدویت با ابعاد سازنده خود سنگر روحی و عقیدتی مقاومت مسلمانان بوده و هست.
اعتقاد
به مهدویت و ایمان داشتن به ظهور منجی عالم بشریت، روح تازه ای در کالبد
اسلام می بخشد و مسلمانان را از یأس و ناامیدی بیرون آورده و به آنان
اعتماد به نفس و بیداری می دهد، و به آنان تذکر می دهد که آینده نگر باشید
و اول در فکر و عمل به دنبال اصلاح خود، و سپس اصلاح و تربیت جامعه خویش
باشید و بدانید که آینده اسلام و مسلمین روشن بوده، و آینده از آن حق است.
به امید رسیدن به چنین روزی.
برای مطالعه بیشتر می توانید به کتاب "امامت و مهدویت"، نوشته آیت الله صافی گلپایگانی، در 3 جلد، به ویژه جلد دوم، مراجعه نمایید.
پیروز باشید- مشاوره مذهبی ـ قم.
آیا در بین سربازان امام زمان(عج) زنان نیز وجود دارند؟ تعداد آنها چقدر است؟
بیشتر یاران مهدی(عج) از چه گروهی می باشند؟ پیران، جوانان یا.....؟
دوست عزیز!
1ـ در روایاتی از اهل بیت ـ علیهم السلام ـ به وجود زن در بین سربازان امام زمان ـ عج الله تعالی فرجه الشریف ـ اشاره شده است.
در روایتی از امام صادق ـ علیه السلام ـ آمده است: «با حضرت قائم ـ علیه السلام ـ سیزده زن همراه است.»(اثبات الهداة، ج7، ص150)
و
در روایتی از امام باقر ـ علیه السلام ـ چنین آمده است: «سوگند به خدا،
سیصد و اندی مرد میآیند که در میانشان 50 نفر زن هستند.»(بحارالانوار،
ج52، ص223)
2ـ روایتی از امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ نقل شده است که فرمودند: «أصحاب المهدی
شباب لا کهل فیهم إلا کالکحل فی العین او کالملح فی الزاد» یعنی اصحاب
امام زمان ـ علیه السلام ـ جوانانند و پیر در بین آنان نیست، مگر به
اندازه سورمه در چشم یا نمک در غذا ـ یعنی خیلی کم.(معجم الملاحم والفتن،
ج1، ص98)
با آرزوی توفیق- مشاوره مذهبی ـ قم.
آیه ای صریح در باره امام زمان (عج) بیان نمایید؟
دوست گرامی!
مفسران با استناد به روایات، آیات بسیار زیادی را بر امام زمان(عج) تطبیق
داده و ایشان را مصداق اکمل آن آیات دانسته اند؛ که به سه آیه اشاره میشود:
1ـ «و نُریدُ اَنَّ نَمُنُّ علی الذینَ استضعفوا فی الأرض و نَجعَلُهُم
أئمة و نَجعَلُهُم الوارثین» یعنی اراده کرده ایم که بر آن طایفه ضعیف
نگاهداشته شده در آن سرزمین منت گذارده و آنها را پیشوایان خلق قرار دهیم
و وارث ملک و جاه گردانیم.(قصص/5) در برخی از روایات، این آیه بر ظهور
امام زمان(عج) تطبیق داده شده است؛ از جمله حضرت علی(ع) که در باره این آیه میفرمایند: مراد آل محمد(ص) میباشد که خداوند مهدی(عج) ایشان را بعد از سختی هایشان ظاهر کرده و باعث عزت آنها و ذلت دشمنانشان میشود. (تفسیر نورالثقلین، عبدعلی حویزی، ج4، ص110)
2ـ «وَعَد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنّهم فی الأرض
…» یعنی خداوند به کسانی از شما بندگان که ایمان آورد و نیکوکار گردد وعده
فرمود که در زمین خلافت دهد.(نور/55) که روایات مصداق اکمل این خلافت را
دوران ظهور امام زمان(عج) معرفی مینماید؛ از جمله امام صادق(ع) بعد از
خواندن این آیه فرمود: مراد از آن حضرت قائم(عج) و اصحاب حضرت میباشند.(بحارالانوار، ج51، ص58، حدیث50)
3ـ «و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر أن الأرض یرثها عبادی الصالحون»
یعنی بعد از تورات در زبور داود نوشتیم که حتماً بندگان نیکوکار من وارث
زمین خواهند شد.(انبیاء/105) امام باقر(ع)می فرماید: مراد این آیه اصحاب مهدی(عج) در آخر الزمان میباشند.
نکته قابل توجه این است که این گونه برداشتها از آیات قرآن کریم ناظر به
جنبه تأویلی آیات است، و بر اساس آن مصداق آیات قرآنی محدود به یک مورد
خاص نیست، و می تواند مصادیق و موارد متعددی را شامل شود. ولی آنچه مسلم و
حتمی است این است که تأویلات فوق، که مستظهر به روایات معصومین است، از
بارزترین مصادیق و مواردی است که این آیات شریفه آنها را در بر می گیرد.
پیروز باشید- مشاوره مذهبی_ قم.
چه دلیلی بر متولد شدن امام مهدی(ع) درست است؟ آیا کسی آن حضرت را بعد از تولد دیده است؟
دوست گرامی!
بنابرآنچه که مورخان شیعه و سنّی در خصوص تاریخ و چگونگی ولادت حضرت مهدی(عج) نوشته اند، اصل ولادت خجسته امام زمان(ع) و به دنیا آمدن ایشان، جزء امور مسلم و قطعی تاریخ بشر است.
به عنوان نمونه، مورّخ شهیر اهل سنت، علی بن حسین مسعودی می گوید:"در سال
260 ابومحمد حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن
الحسین بی علی بن ابیطالب علیهم السلام، در زمان خلافت معتمد عباسی
درگذشت. او به هنگام درگذشت، 29 سال داشت، و او پدر مهدی منتظر است."("مروّج الذّهب"، مسعودی، ج4، ص199)
و شیخ سلیمان قندوزی گوید:"خبر معلوم و مسلّم، در نزد موثّقان، این است که
ولادت قائم(ع)، در شب نیمه شعبان سال 255 هجری قمری، در شهر سامرّا واقع
شده است."("ینابیع المودّة"، قندوزی، ج3، ص144)
اما از آنجایی که خلفای بنی عباس دانسته بودند که دوازدهمین امام شیعیان همان مهدی
موعود است که زمین را پر از عدل و داد می کند و دژهای گمراهی و فساد را
درهم می کوبد و نیز می دانستند که از فرزندان امام حسن عسکری(ع) است؛ در
صدد برآمدند این نور را خاموش کنند. از این رو امام مهدی(عج)
از نخستین روز ولادت، همواره در نهان می زیست و مردم به طور عموم او را
نمی دیدند. ولی با این وجود، عدّه ای از اصحاب امام حسن عسکری(ع) بودند که
توفیق شرفیابی را یافته بودند. بعضی از آنها عبارتند از:
1. حکیمه خاتون، دختر امام جواد، خواهر امام هادی و عمه امام حسن عسکری علیهم السلام، که شب تولد حضرت مهدی(ع)، او را زیارت کرد، و نسیم و ماریه ـ کنیزان آن حضرت
ـ گفتند: تا آن کودک متولد شد به خاک سجده کرد و انگشت سبّابه را رو به
آسمان بلند نمود و عطسه زد و گفت"الحمدلله رب العالمین، و صلی الله علی
محمد و آله".("الزام النّاصب"، شیخ حائری یزدی، ج1، ص340)
2. ابوبصیر خادم است که گفت: بر صاحب الزمان(ع) وارد شدم، در حالی که درون گهواره بود، نزدیک رفتم و سلام کردم، حضرت فرمود: مرا می شناسی؟ عرض کردم: آری، تو بزرگ و سید من و فرزند امام من هستی ... حضرت فرمود:"انا خاتم الاوصیاء، و بی یرفع البلاء من اهلی و شیعتی."("کشف الغمّه"، علامه اربلی، ج2، ص499)
3. سعدبن عبدالله قمی است که با نامه های فراوان با جمعی برای زیارت آن حضرت به سامره رفته و طرف راست امام حسن(ع)، کودکی را دیدند که مانند ماه درخشان بود، پرسیدند: این کیست؟ گفته شد:"مهدی قائم آل محمد(ص)" است. ("الزام النّاصب، ج1، ص342)
4. روزی جمعی از شیعیان ـ چهل تن ـ نزد امام یازدهم آمدند، و از آن امام
تقاضا کردند که حجّت پس از خویش را به آنان بنمایاند و بشناساند و امام
چنین کرد. و آنان پسری را دیدند که بیرون آمد همچون پاره ماه، شبیه به پدر
خویش، امام عسکری(ع) فرمود: "پس از من، این پسر، امام شماست، و خلیفه من
است در میان شما، امر او را اطاعت کنید، از گرد رهبری او پراکنده نگردید
که هلاک می شوید و دینتان تباه می گردد این را هم بدانید که شما او را، پس
از امروز، نخواهد دید، تا این که زمانی دراز بگذرد، بنابراین از نایب
او،"عثمان بن سعید"، اطاعت کنید." (الزام النّاصب، ج1، ص341)
5. ابوسهل نوبختی گوید: در آن حال بیماری، امام عسکری خواست تا آن کودک را نزد او آورند. مهدی
را که در آن هنگام کودک بود، نزد پدر آوردند. وی به پدر سلام کرد. من به
او نگاه کردم، رنگی سفید و درخشان داشت، موهایش پیچیده و مجعّد بود و
دندان هایش گشاده، امام حسن(ع) او را با جمله"یا سیّد اهل بیته" ـ یعنی
این سرور خاندان خود ـ مخاطب قرار داد، سپس از آن فرزند خواست تا در خوردن
دوایی که برایش جوشانیده بودند به او کمک کند. او چنین کرد. سپس پدر را
وضو داد. آنگاه امام عسکری(ع) به او فرمود:"ای پسرک من! تویی مهدی، و تویی حجّت خدا بر روز زمین ... ." (همان، ص 351)
برای مطالعه بیشتر در این زمینه می توانید به کتاب "یکصد پرسش و پاسخ
پیرامون امام زمان(عج)"، از علیرضا رجالی تهرانی، انتشارات نبوغ مراجعه
نمایید.
پیروز باشید- مشاوره مذهبی_ قم.
چرا نباید امام زمان را با نام م_ح_م_د ایشان خواند؟
دوست گرامی!
در این باره، چند نظریه را میتوان مطرح کرد.
1ـ نام نبردن حضرت صاحب الزمان(عج) به اسم اصلی، شاید کنایه از بزرگداشت مقام و تعظیم آن حضرت باشد. معمولاً انسان کسی را که برایش بسیار حرمت قائل است به اسم، حکایت و خطاب نمیکند.
2ـ پنهان داشتن امر از غیر شیعیان: در زمان سلاطین غیر شیعی انتساب به حضرت صاحب الزمان(عج) میتوانست موجبات اذیت و آزار شیعیان را فراهم آورد. از این رو امامان شیعه با نهی از نامیدن آن حضرت با اسم اصلی ایشان، در حقیقت شیعیان را امر به تقیّه کردهاند.
3ـ شاید نامیدن ایشان به اسم واقعی، کنایه از نشان دادن ایشان و راهنمایی اشخاص به مکان آن حضرت باشد. و از این جهت در بعضی روایات از نامیدن ایشان تنها در مجامع عمومی نهی شده است. در توقیعی از حضرت
صاحب الزمان(علیه السلام) در این باره آمده است:«ملعون ملعون من سمّانی فی
محفل من الناس» یعنی از رحمت خدا به دور است هر کس در میان مردم نام مرا
ببرد.(بحارالانوار، ج51، ص33)
4ـ احتمال دیگر هم آن است که این امر به جهت حفظ احترام حضرت رسول اکرم(ص) باشد، تا نکندتوجه و توسلات ما به حضرت ولی عصر(عج)، نام مبارک حضرت
ختمی مرتبت را تحت شعاع قرار دهد؛ خصوصا که کنیه مبارک امام هم همان کنیه
مبارک رسول گرامی اسلام است. نگارنده احتمال اخیر را ترجیح می دهد، هر چند
در کتاب و منبعی ندیده است.
با آرزوی توفیق- مشاوره مذهبی ـ قم.
اوّلین کسی که با امام زمان(عج) بیعت کرده و دست حضرت را می بوسد کیست؟
دوست گرامی!
از روایات چنین استفاده می شود که اوّلین کسی با حضرت مهدی(عج) بیعت کرده و به دست مبارک آن جناب بوسه می زند، حضرت جبرئیل امین فرشته مقرّب الهی است.
مفضّل بن عمر، از امام صادق(ع) روایت کرده که فرمود:"آنگاه که خداوند به حضرت قائم اجازه خروج دهد، آن حضرت
به منبر رود، پس مردم را به سوی خویش دعوت کند، و به خداوند سوگندشان دهد،
و به حق خویش آنها را بخواند، و به این که بین ایشان و روش رسول خدا(ص)
رفتار کند و به کردار آن حضرت عمل کند. آنگاه خداوند جبرئیل را می فرستد که نزد او بیاید، جبرئیل در حجر اسماعیل نزد آن حضرت می آید و می گوید: به چه چیز مردم را می خوانی؟ حضرت
قائم(ع) دعوت خود را به او خبر دهد. جبرئیل می گوید: من نخستین کسی هستم
که با تو بیعت می نمایم، دست خویش را برای بیعت باز کن، پس دست به دست آن حضرت
گذارد، و متجاوز از سیصد و ده مرد نزد او بیایند و با او بیعت نمایند، و
در مکه می ماند تا یارانش به ده هزار نفر برسد، سپس از آنجا به مدینه
رهسپار گردد."("مهدی موعود"، ترجمه و نگارش علی دوانی، ص1154)
و نیز وارد شده که حضرت
قائم(عج) پشت به حرم(خانه کعبه) می دهد و دست خود را دراز می کند مثل دست
موسی ... آنگاه می فرمایند: این دست خداست و از جانب خداست و به امر خدا
کشیده شد، و این آیه را تلاوت می کند :"ان الذین یبایعونک انما یبایعون
الله یدالله فوق ایدیهم، فمن نکث فانما ینکث علی نفسه ...". پس اول کسی که
دست آن حضرت را می بوسد جبرئیل است، و با آن جناب بیعت می نماید و پشت سر او فرشتگان و نجبای جنّ و نقیبان آن حضرت
بیعت می کنند." (اسرار العقائد، ج 2، ص 100 ـ به نقل از کتاب "یکصد پرسش و
پاسخ پیرامون امام زمان(عج)"، از علیرضا رجالی تهرانی، انتشارات نبوغ ).
پیروز باشید- مشاوره مذهبی_ قم.
امام زمان (عج)بر اعمال ما ناظر هستند ؟ اگر جواب بلی است ، چگونه حضرت بر اعمال ما ناظر است؟ (کیفیت آن را توضیح دهید)
دوست گرامی!
امام عصر (ع) نه تنها بر اعمال ما بلکه به همه حوادث عالم احاطه علمی
دارد. اثبات این مطلب غیر از تحلیل چگونگی این احاطه است. اثبات این مطلب
از راه نقل روایات متواتره ای ممکن است که در جوامع حدیث شیعه ـ مانند
کافی، بصائر، کتب شیخ صدوق و کتاب بحارالانوار و غیر آنها ـ ضبط شده است.
به موجب این روایات که به حد و حصر نمی آید امام از راه موهبت الهی، به
همه چیز واقف و از همه چیز آگاه است و هر چه را بخواهد به اذن خدا با
توجهی که می کند، می داند.(ر.ک. به "معنویت تشیع"، علامه طباطبائی، ص214)
برای این مطلب برهان عقلی هم اقامه کرده اند، که به تعبیر مرحوم علامه
تقریر آن به سلسله ای از مسائل پیچیده عقلی متوقف است؛ و چون از موضوع
سؤال خارج است، ما هم از آن می گذریم.
اما در مقام تحلیل چگونگی
این علم به اجمال می توانیم بگوئیم که امام زمان علیه السلام انسان کامل
است، و انسان کامل آئینه ای است که جز جمال و کمال و جلال خداوند چیزی را
نشان نمی دهد ـ یعنی هر آنچه از جمال و کمال و جلال حق در آن تابید همان
را نشان می دهد. خاصیت آیینه شفاف آن است که از خود چیزی ندارد، و هر
صورتی که در مقابل آن قرار گرفت همان را نشان می دهد.
به عبارت
دیگر، انسان کامل مظهر اسم اعظم خداست، و اسم اعظم نه لفظ است و نه مفهوم،
بلکه مقامی است که هر کس به آن مقام رسید می تواند در عالم تصرف کند و
منشأ کارهای خارق العاده شود.
بنابراین امام عصر علیه السلام که
مظهر اراده فعلی حق است، می تواند با اراده خود هر چه را خواست در خارج از
صحنه نفس خود محقق کند، یعنی همانگونه که با صدور فرمان "کن" ـ یعنی باش ـ
اراده تکوینی خداوند محقق می شود، با "بسم الله" آن حضرت علیه السلام نیز هر چیزی محقق می گردد. "بسم الله" آن حضرت به منزله "کن" خداوند است.
فعل خدای سبحان در موطن قلب امام عصر علیه السلام ظهور می کند، چون او مظهر اسماء الهی است.
این اجمالی از مقام امام معصوم و انسان کامل بود، که با توجه به آن علم او به حوادث عالم هم روشن می شود.
نکته ای در اینجا هست، که استاد جوادی آملی حفظه الله در باره آن می
فرماید: امام علیه السلام که کون جامع و دارای همه نشات وجودی است، در
مرتبه نورانیت و ولایت کلیه، که حقیقت امامت اوست ـ و نه این بدن عنصریـ
به عنایت الهی مسلط بر همه عوالم هستی است، و چیزی از احاطه علمی آن حضرت
مخفی نمی ماند. به عبارت دیگر، تمام حوادث بزرگ و کوچک نظام هستی حتی پلک
زدن انسانها، قیام و قعودشان، افتادن برگی از درخت و .. در معرض دید اوست،
و چیزی به نام زمان گذشته حال و آینده برای وی ـ همان حقیقت نوری ـ مطرح
نیست. لیکن وقتی آن حضرت
به مرحله ماده و عالم طبیعت ـ یعنی مرحله ناقص ـ می رسد، مانند دیگران
است؛ بدین معنا که شاید چیزی را نخواهد بداند و از سیطره عالم کنونی او
خارج باشد.
البته فرق او با دیگران این است که دیگران به آن خزانه
بی پایان راهی ندارند، لذا ممکن است دلشان بخواهد چیزی را بدانند، ولی
نتوانند؛ اما صاحب ولایت کلیه که کلید دار و خزان آن خزانه بی پایان است،
هر چه را بخواهد می تواند بداند.
از اینرو در روایت آمده است: «إن الإمام إذا شاء أن یعلم علم» یعنی امام معصوم هر چه را بخواهد بداند می داند. (کافی ج1 ص852)
(ر.ک. به "علی علیه السلام، مظهر اسمای حسنای الهی"، آیت الله جوادی آملی)
مشاوره مذهبی_ قم.
اکنون در زمان غیبت امام عصر (عج)، ولایت ایشان چگونه است و در چه اموری جاری است؟
دوست محترم!
1. ولایت از یک حیث به دو قسم یا دو شعبه تقسیم می شود: یکی ولایت باطنی و
تکوینی است و یکی ولایت ظاهری؛ اولی اصلاً نیاز به حضور فیزیکی امام معصوم
در بین مردم ندارد. چنانچه در زمانه حضور ائمه(ع) امام از افرادی در
دوردست مملکت اسلامی و غایب در مدینه و کوفه و... دستگیری معنوی می کردند
و توفیق به آنها می دادند، توسلات آنان را پاسخ می گفتند و...، امروز نیز
امام عصر(عج) از پشت پرده غیبت همان کار را می کند و هیچ نائبی هم در این
بخش ندارد.
اما ولایت ظاهری که همان خلافت ظاهری و تبیین و اجرای
احکام الهی است، در زمان غیبت باز هم از آن امام معصوم است، ولی اعمال آن
نائبان آن حضرت که همان
فقهای جامع الشرائط هستند، واگذار شده است. چنانچه در زمان حضور هم، حضرات
معصومین(ع) برای ممالک دور و نزدیک، نماینده و نائب داشته اند، در دوران
غیبت هم این امر را به نحو عام به فقهای عادل سپرده اند. مثلا، امام
علی(ع) خود حاکم همه کشور اسلامی است، ولی مالک اشتر را به نیابت از خود
به مصر می فرستد، یا سلمان را نائب خود در مدائن قرار می دهد تا به جای او
بیان و اجرای احکام الهی و رهبری جامعه را بر عهده گیرند.
امروز نیز خلافت ظاهری امام عصر(عج) از سوی فقهای عظیم الشأن قابل نیابت است، که به آن نیابت عام می گویند.
خود امام عصر(عج) فقهای واجد شرایط را به این مقام، به خصوص در تبیین دین،
نصب کرده است؛ پس ولایت فقیه به نیابت امام عصر(عج)، امروزه به مثابه
نیابت سلمان و مالک اشتر از جانب امیرالمؤمنین(ع) است.
در وجود
نیابت عامه برای فقها به طور کلی اختلافی بین فقها نیست؛ ولی در حدود و
ثغور آن اختلافاتی هست، که پرداختن به آن مجال دیگری می طلبد.
مشاوره مذهبی ـ قم.
امام زمان (عج) چگونه انسانها را تربیت می کند؟
دوست گرامی!
تربیت و هدایت انسان به کمال مطلوب و نهاییاش، دو مرحله میتواند داشته
باشد: یکی ارائه طریق، و دیگر رساندن به مقصد یا ایصال به مطلوب.
معلم یا استاد مشاوری که راه درست شدن و کسب ملکات را به ما نشان میدهد
با راه اول می خواهد ما را تربیت کند. او فقط راه را نشان میدهد و
حرفهای او موجب نمیشود بلافاصله به مقصد برسیم؛ بلکه اراده ما و نزاع با
موانع خارجی و داخلی و... هم لازم است، تا امر تربیت رخ دهد.
پر
واضح است که هر چه معلمان اخلاق و تربیت در تربیت انسانی بگویند و
بنویسند، صحیح آن را از سرچشمه وحی و تعالیم اهل بیت گرفتهاند. و پیشتر و
بیشتر از آنان، انبیاء و اولیاء در این باره برای انسان ارائه طریق
کردهاند که کتابهای آسمانی و گنجینههای حدیثی ما مملو از این معارف ناب
است.
امام عصر(عج) به علت غیبتشان در این میان امکان کمتری دارند، به خلاف آباء طاهرینشان که در این امر، تا حد زیادی موفق بوده اند.
اما آن امام عزیز در مرحله دیگر تربیت ـ که در واقع قسمت اصلی کار است ـ چون سایر امامان گذشته، نقش مهمی دارد.
جالب آن که این مرحله از کار به خلاف مرحله قبل، نیاز به حضور حسی امام ـ
علیه السلام ـ دیدن و شنیدن از امام ـ علیه السلام ـ و... ندارد. این روح
متعالی امام است که به ولایت تکوینی خود راهبری میکند، و آن هم غیبت و
حضور ندارد.
ایصال به مطلوب، یعنی کمک کردن به ما در جهت اراده کردن مطلوب و برداشتن موانع داخلی و خارجی، به شکلی که صلاح ما در آن است.
در مناجات شعبانیه میخوانیم: «إلهی لم یکن لی حول فأنتقل به عن معصیتک
إلا فی وقت أیقظتنی لمحبّتک» یعنی خدایا من حال و قوّه ای برای انتقال از
عصیان تو در خود نمیبینم، الا در هنگامی که با محبت خویش نوعی بیداری و
جذبه در من میآفرینی.
و الحق که در هنگام عنایت الهی انسان اراده
جدی و شوق مؤکّد، برای طی مسیر در خود میبیند. این حالات را جذبه
میگویند که از سوی امام عصر(عج) به ما میرسد. آشنا شدن با یک دوست خوب،
خواندن یک کتاب مفید، ازدواج با فردی باکمال، ورود به رشتهای یا دانشگاهی
مهیا برای اخلاقیات و … گر چه همه به ظاهر حوادثی بی انتخاب اند، اما دست
امامی پشت آن است که مقدرات ما را در هر سال تعیین مینماید؛ این توفیق
است. با این کارها غیر از ارائه طریق امام عصر(عج) دوستان خود را به کمال
مطلوب و نهایی میرساند.
این توفیق می تواند شامل حال هر انسان کمال جوی واقعی باشد، و همه از سوی مقام ولایت اهل بیت(ع)، و البته به اذن الهی است.
در این باره حرفهای دیگری هم هست که اگر مشتاق بودید، باز هم با ما تماس بگیرید.
مشاوره مذهبی ـ قم.
آیا حدیثی از قول آقا امام زمان (ع) هست که در زمان آغاز غیبت کبری ایشان
فرموده باشند: "از این به بعد هر کس که ادعا کند مرا دیده، دروغگوی بزرگی
است. " در صورت معتبر بودن این حدیث، لطفاً بگویید این همه داستان که که
در مورد دیدن ایشان است چیست؟
دوست عزیز!
در ابتدا شایسته
است متذکر شویم که در زمان غیبت کبری، این گونه نیست که مطلقاً و به طور
کلی دیدن امام عصر(علیه السلام) ممکن نباشد، و آن حضرت هیچ گونه ملاقاتی با انسانها، حتی افراد شایسته و صالح، نداشته باشند. بنابراین فی الجمله ملاقات آن حضرت ممکن است ولی این ادعا از همه کس و در هر حال پذیرفته نیست، بلکه قابلیت ها و شرائط خاصی میخواهد که برای هر کس فراهم نمیشود.
مواردی از ملاقاتهای با امام(عج) به نقل معتبر ثابت است. کسانی که به دیدار حضرت مهدی(علیه السلام) نائل شدهاند و یا میشوند چند دستهاند: 1ـ کسانی که حضرت
را میبینند ولی نمیشناسند؛ چنان چه نائب دوم امام زمان(ع) فرمود: «و
یرونه و لا یعرفونه»(توجهات امام عصر(عج) به مراجع ـ باقرزاده بابلی)
2ـ کسانی که حضرت
را میبینند و میشناسند؛ مانند نائبان چهارگانه در زمان غیبت صغری، و
بعضی از بزرگان دین در زمان غیبت کبری، همچون علامه بحرالعلوم.
3ـ کسانی که هم حضرت را میبینند و هم با ایشان سلام و سخن دارند؛ مانند حاج علی بغدادی و علامه بحرالعلوم و مقدس اردبیلی.
4ـ کسانی که حضرت به عیادت آنها میروند؛ مانند حاج ملاعباس تربتی و حاج سید عبدالله رفیعی.
5ـ کسانی که حضرت با آنان هم سفره میشوند؛ مانند آقا شیخ حسین نجفی.
در آخر به یک نکته توجه کنید: در روایات هست که در آخرالزمان مؤمنینی هستند که حضرتش همیشه در زندگی آنان حضور دارند، و گویا یک لحظه از آن امام همام غافل نمیشوند، به گونهای که غیبت آن حضرت به منزله حضور می باشد؛ یعنی از مرحله "عدم بصیرت" به مرحله "بصیرت" رسیدهاند. اینان با فضیلتترین مردم دنیا هستند.
متن روایت از این قرار است:
امام سجاد(علیه السلام) به ابوخالد کابلی میفرمایند:
«مردم اهل زمان غیبت مهدی
که معتقد به امامت او هستند و منتظر ظهور او نشستهاند، بافضیلت ترین مردم
دنیا هستند؛ زیرا خدا عقل و فهمی به آنان عطا کرده که "غیبت" نزد آنان به
منزله ظهور و "مشاهده" گشته است. آنها همانند مجاهدین در رکاب پیامبرند و
از مخلصین و شیعیان صادق ما هستند؛ آنها به طور پنهانی و آشکار بسوی دین
خدا دعوت میکنند. آری انتظار فرج از بزرگترین اعمال است.»(منتخب الاثر،
آیت الله صافی گلپایگانی، ص244)
در مورد کلمه "مشاهده" در بعضی
احادیث آمده است اگر کسی ادعای مشاهده امام زمان(عج) را کند، از او
نپذیرید و او را تکذیب کنید. مثلاً در یکی از نامههایی که امام زمان(عج)
به نائب چهارم"علی بن محمد سمری" نوشتهاند آمده است:
« بسم الله الرحمن الرحیم
ای علی بن محمد سمری تا 6 روز دیگر از دنیا میروی در مورد"نیابت" کسی را
تعیین نکن زیرا غیبت ثانیه ـ یا تامه ـ شروع میشود تا زمانی که خدا اجازه
ظهور دهد؛ و این پس از آن است که دلها سخت شود و بی عدالتی زمین را
فراگیرد. به زودی کسانی از شیعه ادعای مشاهده میکنند بدانید هر کس قبل از
خروج سفیانی و صیحه آسمانی چنین ادعایی کند دروغگوی فریبکار است "و لا حول
و لا قوة الا باالله العلی العظیم".»
معنا و مفهوم مشاهده در
این گونه احادیث و توقیعات به معنای دیدن تنها نیست، بلکه به معنی آن است
که کسی ادعا کند او امام زمان(عج) را دیده و امام او را به عنوان نایب خود
و نماینده خاص خود تعیین کردهاند. پس آنان که قبل از "خروج سفیانی و صیحه
آسمانی"، ادعای نیابت خاص و سفارت از طرف امام زمان(عج) را می کنند باید
تکذیب شوند.
والسلام- مشاوره مذهبی_ قم.
چرا امام(عج) غایب است؟
دوست محترم!
پیش از پرداختن به اسباب و علل غیبت امام مهدی(عج)
باید توجه داشت که از روایات استفاده می شود که علت و فلسفه واقعی غیبت آن
امام بر بشر پوشیده است. و جز خدا و پیشوایان معصوم علیم السلام کسی نسبت
به آن اطلاع کافی و کامل ندارد.
عبد الله بن فضل هاشمی روایت کرده که از حضرت
صادق(ع) شنیدم که فرمود: «صاحب الامر غیبتی دارد که ناچار از آن است، به
طوری که اهل باطل در آن تردید می کنند. عرض کردم: یابن رسول الله! چرا
غیبت می کند؟ فرمود: به علتی که به ما اجازه نداده اند آشکار سازیم. عرض
کردم: چه حکمتی در غیبت اوست؟ فرمود: همان حکمتی که در غیبت سفیران و
حجتهای پیش از او بوده است، حکمت غیبت قائم ظاهر نمی شود مگر بعد از آمدن
خود او؛ چنان که حکمت سوراخ کردن کشتی توسط خضر و کشتن آن بچه و تعمیر
دیوار، برای حضرت موسی (ع) ظاهر نگشت، مگر موقعی که خواستند از هم جدا شوند.» ("کمال الدین و تمام النعمة"، شیخ صدوق، ص482)
این روایت و روایات دیگر مثل آن اشاره دارد که علت واقعی غیبت حضرت را نمی توان گفت، و اگر سبب و علتی هم بیان می گردد، اگر چه ممکن است حکمتی برای آن باشد، ولی علت کامل و حقیقی نیست.
اما بعضی از حکمت های غیبت حضرتش را که می توان با استناد به روایات ذکر نمود، بدین قرار است:
1ـ امتحان و آزمایش: غیبت آن حضرت
سبب می شود تا نفاق پنهان عده ای آشکار شود و ایمان حقیقی محبان و شیعیان
واقعی امام(ع) در کوره ولایت امام غایب(عج) از ناخالصی ها و دورویی ها و
سست مایگی ها جدا و پاک شود؛ و در یک کلام مؤمن از منافق معلوم می گردد.
در سختی ها و مشکلات گوهر وجود شیعیان ناب آشکار می گردد.
جعفر
جعفی می گوید: به امام باقر(ع) عرض کردم: فرج شما کی خواهد رسید؟ فرمود:
«هیهات، هیهات! فرج نخواهد رسید تا شما غربال شوید، (و سه بار تکرار کرد)
و افراد آلوده بروند و افراد پاک و مخلص باقی بمانند.»(بحار الانوار، ج51،
ص113)
و نیز موسی بن جعفر(ع) فرمود: «هنگامی که پنجمین فرزند امام
هفتم غایب شد، مواظب دین خویش باشید، تا مبادا کسی شما را از دین خارج
کند.... برای صاحب الامر به ناچار غیبتی خواهد بود، به طوری که عده ای از
مؤمنین از عقیده خود برمی گردند؛ همانا خدا به وسیله غیبت، بندگانش را
"امتحان" می کند.»(همان ماخذ)
2ـ بیعت نکردن با ستمکاران: در روایات متعددی یکی از علل غیبت امام(عج) عدم بیعت با کسی بیان شده است.
حسن بن فضال می گوید: علی بن موسی الرضا(ع) فرمود: گویا شیعیانم را می
بینم که هنگام مرگ سومین فرزندم (امام عسگری) در جستجوی امام خود همه جا
را می گردند، اما او را نمی یابند. عرض کردم: به چه دلیل؟ فرمود: زیرا
امامشان غایب می شود، عرض کردم: چرا غایب می شود؟ فرمود: برای اینکه وقتی
با شمشیر قیام نمود بیعت کسی در گردنش نباشد.(همان ماخذ، ص152)
3ـ ترس از گزند دشمنان: گفته شد که با تولد مهدی
موعود(عج) همه ستمگران و ظالمان به وحشت افتادند، و از آنجا که مرگ و
انقراض حکومت ظالمانه و اعمال غیر انسانی خود را در دست پرتوان امام(ع) می
دانستند و می دانند، لذا جان امام مهدی(عج) تهدید می شد؛ لذا در روایات یکی دیگر از علل غیبت حفظ جان حضرتش از تعرض و گزند دشمنان ذکر شده است.
زرارة بن اعین از امام صادق(ع) روایت کند که فرمود: از جان خود بیم و ترس دارد ـ و حضرت با دست به شکم خود اشاره کرد.(کمال الدین، ص342)
البته بدیهی است وجود مقدس حضرت(عج) نیز مانند پدران بزرگوارش از کشته شدن در راه خدا هراسی ندارد، ولیکن اراده الهی به حفظ امام تعلق گرفته است.
مشاوره مذهبی_ قم.